کارآگاه رولند هسل، پدر معنوی و مربیاش، ینگوه روده، به طرز وحشیانهای در وسط خیابان به قتل میرسد. هسل که به شدت تحت تأثیر قرار گرفته، تصمیم میگیرد تا تحقیقات مخفی خود را برای پیدا کردن قاتل روده و انتقامگیری از او آغاز کند، با حمایت 'تریتون'، یک نیروی ویژه متشکل از همکاران وفادار هسل. اما وسواس هسل نسبت به این پرونده بر خانوادهاش نیز تأثیر میگذارد. در حالی که هسل، دوستدخترش دانیلا و دختر ناتنی ۱۴ سالهاش ویدا تلاش میکنند تا به عنوان یک خانواده واقعی کنار هم بمانند، خود را در یک دور باطل مییابند که آنها را بیشتر و بیشتر به سمت یک پرتگاه میکشاند. در همین حال، شواهد مربوط به قاتل روده آنها را از خیابان به سمت راهروهای قدرت در استکهلم و بروکسل هدایت میکند. اما نبرد هسل علیه جرم و فساد هیچ مرزی نمیشناسد و او در این راه از هیچ چیزی دریغ نخواهد کرد.