کرم مرد جوان و سختکوشی است که از خانوادهای فقیر میآید. پدرش به عنوان باغبان کار میکند و مادرش برای یک خانواده ثروتمند آشپزی میکند. کانسو، دختر کوچکترین خانوادهای ثروتمند از جامعه بالا است. با وجود ثروتش، او اصلاً خوشحال نیست. یک روز، او به طور تصادفی با یک فالگیر ملاقات میکند که میگوید اگر کانسو نشانهها را بخواند، عشق واقعی را پیدا خواهد کرد. به طور تصادفی، کانسو خود را در اولیویا مییابد و به عنوان فروشنده شروع به کار میکند. اولیویا به مکانی پیچیده تبدیل میشود: کرم فکر میکند که کانسو دختر فقیر است و شروع به احساساتی نسبت به او میکند. کانسو فکر میکند که کرم مرد شایستهای است، حتی اگر از جامعه بالا بیاید و شروع به احساساتی نسبت به او میکند.