ماریا میگل، دختری جوان و امیدوار ۲۱ ساله که سه سال پیش مادرش را به سرطان از دست داده و هرگز پدرش را ملاقات نکرده، هر روز مجبور است برای امرار معاش در یک پیتزا فروشی محلی تلاش کند تا بدهیای را بپردازد. زندگی او به طور چشمگیری تغییر میکند وقتی خانوادهای ثروتمند او را به خانهشان میبرد تا در اثر تصادف دوچرخه جان کودکان خانواده را نجات داده باشد.