ملک و کریم در سنین جوانی توسط پدرانشان نامزد میشوند. زمان میگذرد و خانواده کریم ثروتمند میشود. در همین حال، خانواده ملک همچنان در زندگی با مشکلات مواجه هستند. هلیا، خواهر ملک، مصمم است از زندگی فقیرانهاش فرار کند. او هر کاری که لازم باشد انجام میدهد تا خود را به خانواده کریم بقبولاند.