در یک ثانیه، تاجر موفق ایگور تمام داراییها، موقعیت اجتماعی، دوستان، خانواده و دسترسی به کارت بانکی خود را از دست میدهد. ناگهان تقدیر هدیهای نامطمئن به او میدهد—مالکیت تاکستانهای غیرسودآور در شهر زادگاهش آناپا. ایگور دربارهٔ شرابسازی هیچ چیز نمیداند، اما پس از بیست سال به کراندار کاستاند بازمیگردد. اینجا باید از صفر شروع کند، خود را پیدا کند و عشق را دوباره کشف کند.