یک دختر عادی به نام شیا گو با یک معضل دشوار روبرو است که دو انتخاب او را به دو زندگی کاملاً متفاوت هدایت میکند. آیا او انتخاب میکند که زندگی شیرین خانگی را با دوست پسرش در زادگاهش بگذراند یا فرصت را برای ساختن یک حرفه موفق در یک کلانشهر غنیمت بشمارد؟ کدام مسیر زندگی او را "کمی کمتر عادی" میکند؟