یاکوزای پیشین هارو با پایان دورهٔ حبس آزاد میشود و پس از سالهای نهساله با دستمزدهای زندان، در یک رستوران برای صرف غذا توقف میکند اما تمام پولش به سرقت میرود. با هیچ چیز باقی نمانده، شب را در کافهٔ نت میگذراند و با دوستی قدیمی از دوران یاکوزا روبهرو میشود. روز بعد که به دیدن دوستش میرود، متوجه میشود که دوست دختر قدیمیاش ماریکو با مرد دیگری زندگی میکرد اما بعدها از بیماری درگذشت. هارو که قتل انجام داده تا برای درمان ماریکو پول فراهم کند، رازی میآید که در پی یافتن آن مرد دیگر که با همسرش و دخترش ساشی یک نانوایی را اداره میکند، به دنبال او میافتد. در ادامه با ساشی در پارک روبهرو میشود اما هنوز حقیقت دربارهٔ او آشکار نشده است