کیم جونگهوا معلمی جوان و مهربان است که علاقهای به پول ندارد. هنگام کمک به حمل وسایل پیرمردی که از او بسیار سپاسگزار است، معلوم میشود این پدربزرگ ثروتمند و صاحب یک گروه بزرگ است. نوهٔ او، کانگ دوان، مردی با خُلق تند است که با پدربزرگش دچار کشمکش است. برای «رام کردن» نوهٔ مورد علاقهاش، پدربزرگ توافق میکند ثروتش را به کسی بدهد که با کیم جونگهوا ازدواج کند و این مجبورش میکند تا با دختر روبهرو شود. اگر چه در ابتدا این دو با هم خوب کنار نمیآیند، اما دعواهایشان آنها را به هم نزدیکتر میکند. دوان وقتی دیدار همکلاسی جونگهوا را هم دوست دارد حسادت میکند. اما رابطهای که به نظر ۹۹ درصد احتمال شکست داشت، در واقع همان تطبیق «۱ درصد» است.