بریتانیا در قرن نوزدهم. انقلاب صنعتی هم وعده و هم ترس از تغییر را به همراه میآورد. در شهر نسبتاً کوچک میدلامارش، دوراثیا بروک پیشرفته به دنبال تحقق فکری در جامعه مردسالار است و در ازدواجی ناخوشایند با دانشمند مسن کازابون قرار میگیرد. به محض آغاز ماه عسل، او با پسرعمو جوان کازابون، وی لایداسلاو، آشنا میشود و پیوندی عمیق با او پیدا میتد. وقتی داکتر لیدگات با روشهای نوین پزشکی میآید، او را به نبرد میان محافظهکاران و لیبرالها میکشاند. او به سرعت شیفته رزامراند وینسی، زنی با مشکلاتی که به نظر میرسد او را به فنا میکشاند.