آلبانی، ۱۹۹۶. میرا با دو پسرش در الbasan زندگی میکند در حالی که شوهرش به طور غیرقانونی در یونان کار میکند. او برای تأمین معیشت خود تلاش میکند و در یک طرح هرمی سرمایهگذاری میکند، به امید آیندهای بهتر. وقتی دوستان نزدیکش مهاجرت میکنند، میرا ناامید میشود و آپارتمانشان را میفروشد تا دوباره سرمایهگذاری کند و به همراه والدینش زندگی کند. اما طرح شکست میخورد، کشور به آشوب میافتد و میرا همه چیز را از دست میدهد. پسر نوجوانش، تونی، به خشونت روی میآورد و در نهایت در حین شورش مسلح میشود. از ترس برای امنیتشان، میرا تصمیم میگیرد با پسرانش از آلبانی فرار کند. پس از یک سفر خطرناک، آنها به تسالونیکی میرسند—گم شده، بدون آربن، اما در نهایت با هم. در پارک لونا، آنها لحظهای زودگذر از آرامش را پیدا میکنند.