اگرچه یک بیماری دوران کودکی با فلج اطفال او را وابسته به یک ریه آهنی کرده است، مارک اوبراین به عنوان یک روزنامهنگار و شاعر به کار خود ادامه میدهد. یک مأموریت نوشتن درباره رابطه جنسی و افراد دارای معلولیت کنجکاوی مارک را برمیانگیزد و او تصمیم میگیرد امکان تجربه رابطه جنسی را برای خود بررسی کند. وقتی تلاشهای او برای نزدیک شدن به یک پرستار او را میترساند، او یک قرار ملاقات با جانشین جنسی، چریل کوهن-گرین، ترتیب میدهد تا باکرگیاش را از دست بدهد.